کنایه از قطره های خون و چربی که هنگام پختن کباب بر روی آتش می ریزد، برای مثال اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار / اشک کباب باعث طغیان آتش است (صائب - لغت نامه - اشک)
کنایه از قطره های خون و چربی که هنگام پختن کباب بر روی آتش می ریزد، برای مِثال اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار / اشک کباب باعث طغیان آتش است (صائب - لغت نامه - اشک)
مرکّب از: چلو + کباب، غذای معروف و مطبوع ایرانی که در بیشتر شهرهای ایران برای پختن و فروختن آن به مشتریان، محل های مخصوص وجود دارد. غذایی مرکب از چلو ساده و کباب، که غالباً با تخم مرغ و پیازو ترشی و دوغ مصرف کنند. خوراکی ایرانی که آن را ازچلو یعنی برنج پختۀ آبکش شده با کباب یعنی گوشت به ورقه های نازک بریده شده (برگ) یا کوبیده فراهم آرند و در چلوکبابی ها فروشند. و رجوع به چلو کبابی شود
مُرَکَّب اَز: چلو + کباب، غذای معروف و مطبوع ایرانی که در بیشتر شهرهای ایران برای پختن و فروختن آن به مشتریان، محل های مخصوص وجود دارد. غذایی مرکب از چلو ساده و کباب، که غالباً با تخم مرغ و پیازو ترشی و دوغ مصرف کنند. خوراکی ایرانی که آن را ازچلو یعنی برنج پختۀ آبکش شده با کباب یعنی گوشت به ورقه های نازک بریده شده (برگ) یا کوبیده فراهم آرند و در چلوکبابی ها فروشند. و رجوع به چلو کبابی شود